یک شرکت میتواند با تبدیل تخصص داخلی خود به منابع رسانهای، پوشش رسانهای تأثیرگذار ایجاد کند.
اگر بخواهید هنگام معرفی خود بهعنوان یک منبع متخصص به خبرنگار یا ویراستار از معیارهای سطحی مانند امتیاز برند، تعداد لایکها یا اشتراکگذاری محتوا استفاده کنید، در بهترین حالت پاسخی دریافت نخواهید کرد. اما اگر روز خبرنگار خوش نگذشته باشد، شاید فقط یک ایموجی خنده نصیبتان شود.
بیش از ۵۰ درصد از خبرنگاران به متخصصانی از سوی روابط عمومی نیاز دارند. با این حال، اخبار با سرعتی بالا در اطراف یک رویداد جریان پیدا میکنند و برای اینکه خبرنگاران یا ویراستاران به شما مراجعه کنند، باید بهعنوان یک متخصص اثبات شده آماده باشید.
برای تبدیل شدن به منبع متخصص، باید سریع تخصص خود را ثابت کنید.
متخصصان معتبر به منابعی ارزشمند تبدیل میشوند، اما این موضوع سؤالاتی را مطرح میکند:
- چطور بفهمیم فرد یا منبعی در حوزه یا موضوع خود متخصص است؟
- چطور تخصص و اعتبار خود را نشان دهیم؟
- آیا راهی برای بهبود اعتبار وجود دارد؟
- از کجا بفهمم در چه چیزی متخصص هستم؟
برای شناسایی تخصص اصلی یک متخصص، ابتدا تجربه او در یک حوزه خاص را بررسی کنید. در آن حوزه، موارد زیر را ارزیابی کنید:
- دانش تخصصی ثابتشده: عمق دانش، تجربه عملی، و توانایی اثباتشده.
- ایجاد داراییهای تأثیرگذار: شهرت و شناختهشدگی، پژوهشهای منتشرشده، و نفوذ در حوزه مربوطه.
- تطبیق با تغییرات: نوآوری، پذیرش بازخورد، و یادگیری مستمر.
- بهبود ارتباطات از طریق آموزش: آموزش و مربیگری، حل مسائل واقعی، و مهارتهای ارتباطی.
برای راهنمایی در این فرایند، من ابزاری برای ارزیابی و برنامهریزی تخصص طراحی کردهام.
این ابزار به شناسایی، بهبود، و اثبات تخصص یک فرد متخصص یا شرکت در یک حوزه مشخص کمک میکند. این ابزار قصد ندارد الگوریتمهای رتبهبندی موتورهای جستجو را مهندسی معکوس کند، بلکه یک ابزار انسانی برای قضاوت درباره تخصص در یک حوزه خاص است.
از انتخاب یک متخصص و شناسایی حوزه تخصص او شروع کنید. برای هر حوزه تخصصی، شواهد مربوط به موارد زیر را تعیین کرده و هر کدام را در مقیاس ۱ تا ۵ ارزیابی کنید.
این امتیازات به نمره کلی تبدیل نمیشوند، زیرا باید هر معیار را نسبت به سایر معیارها وزندهی کنید.
هدف از این ارزیابی، ارائه مقیاسی انسانی است که در آن بتوان سطح تخصص را برای معیارهای مشخصی ارزیابی کرد.
هر معیار با جزئیات و مثالهای مرتبط توضیح داده شده است.
مشخص کردن حوزه تخصص
حوزه تخصص، یک زمینه یا بخش خاص از یک رشته گستردهتر است که متخصص در آن دارای دانش تخصصی است. یک متخصص در یک حوزه، دیدگاهها و بینشهایی دقیقتر درباره موضوعات پیچیده دارد.
متخصصان میتوانند دانش عمومی درباره یک حوزه داشته باشند یا در یک موضوع فوقتخصصی تخصص داشته باشند. مقیاس زیر این سطوح را نشان میدهد:
- دانش عمومی.
- مقداری تخصص.
- تخصص قابلتوجه در یک بخش.
- شهرت در یک بخش خاص.
- مرجع اصلی در یک حوزه تخصصی.
پس از شناسایی و ارزیابی حوزه، به دانش اثباتشده متخصص بپردازید.
دانش تخصصی اثباتشده
مالکوم گلدول در کتاب Outliers: The Story of Success به قانون “۱۰,۰۰۰ ساعت” اشاره کرده است؛ این قانون بیان میکند که با تمرکز طولانیمدت روی یک مهارت، میتوان به “تخصص واقعی” در آن مهارت دست یافت.
همچنین، رابرت گرین در کتاب Mastery عنوان کرده که برای دستیابی به مهارت واقعی، باید تجربیات متنوع را ادغام کرد و از آنها برای ایجاد تمرینی منحصربهفرد استفاده کرد.
این ایده شبیه به تمریناتی است که با یک استاد جوجیتسو برزیلی داشتم؛ دانش تخصصی بهسادگی ظاهر نمیشود، بلکه از طریق تلاش و یادگیری مستمر به دست میآید.
عمق دانش
یک متخصص چه میزان دانش عمیق و گسترده در حوزه تخصص خود دارد؟ متخصص باید در برخی زمینهها دانش عمیق و در کل حوزه، درک گسترده داشته باشد.
برای ارزیابی عمق دانش متخصص از این مقیاس استفاده کنید:
- درک ابتدایی در چند زمینه.
- درک قابلقبول در زمینههای مختلف.
- تسلط بر اکثر زمینهها.
- دانش عمیق در چند زمینه.
- تخصص در تمام حوزه.
تجربه و عمل
مدتزمان فعالیت در حوزه، کاربرد عملی و گستردگی تجربه، معیارهای معتبری برای ارزیابی تخصص یک فرد یا شرکت است.
بهجای اندازهگیری زمان بر اساس ساعت، بهتر است از سال استفاده کنید:
- کمتر از ۱ سال.
- ۱ تا ۳ سال.
- ۴ تا ۶ سال.
- ۷ تا ۱۰ سال.
- بیش از ۱۰ سال.
نمایش مهارتها
ترکیب شهرت با نمایش مهارتها معیار دیگری برای ارزیابی سطح تخصص است. این شواهد میتوانند شامل پروژهها، پیادهسازیها، یا مطالعات موردی عمیق باشند:
- تعداد کمی نمونه.
- چند نمونه ساده.
- چندین نمونه خوب.
- نمونههای متنوع.
- تعداد زیادی نمونه برجسته از تخصص.
توسعه داراییهای تأثیرگذار
ایجاد داراییهای تأثیرگذاری که توسط سایر متخصصان شناخته و پذیرفته شود، میتواند بهتنهایی نشانه تخصص بالا باشد.
برای مثال، مایکل پورتر، استاد دانشگاه هاروارد، به دلیل تخصص در استراتژی و رقابتپذیری، ایدههایش بر دولتها و شرکتهای بزرگ تأثیر گذاشته است. او در مقالهای در سال ۱۹۹۶ تحت عنوان What is Strategy توضیح داد که استراتژی تنها به کارایی عملیاتی محدود نمیشود، بلکه ایجاد موقعیتی منحصربهفرد از مجموعهای فعالیتهای همراستا برای هدفی مشترک است.
این بدان معناست که توانایی تولید یک محصول با هزینه کمتر یا سریعتر از دیگران به تنهایی یک مزیت رقابتی ایجاد نمیکند.
من از این مفهوم برای بررسی موقعیت رقابتی یک محصول یا برنامهریزی استراتژی محتوا استفاده میکنم. این مقاله بسیاری از افکار من را راهنمایی میکند.
نه تنها تعداد ارجاعات علمی که او به دست آورده قابل توجه است.
این مقاله و بسیاری از آثار پورتر، داراییهای تأثیرگذار هستند. اینها تنها مقالات نیستند، بلکه کارهای تحقیقی و مورد توجه هستند.
کارهای پورتر سه جنبه از داراییهای تأثیرگذار را در بر میگیرند:
- انجام تحقیق و انتشار آن.
- کسب شهرت با ارجاع از سوی سایر کارشناسان.
- نشان دادن تأثیر در حوزه از طریق تحقیقاتی که سایر متخصصان آنها را میشناسند، مینویسند و اعمال میکنند.
انتشار و تحقیق
انجام تحقیق و نقلقول در نشریات، مجلات یا کتابهای معتبر میتواند نشاندهنده درک عمیق و مشارکت در یک حوزه باشد.
وقتی یک متخصص در این حوزه تحقیقاتی را منتشر میکند که مورد توجه قرار میگیرند، شهرت او تقویت میشود.
با این حال، انتشار مقالات بازبینیشده توسط همتایان زمانبر است و همیشه سرمایهگذاری زمانی واقعی نیست – جوایز صنعتی که در آنها یک مطالعه موردی یا مشارکتها توسط همتایان بررسی میشود.
انتشار در یک نشریه معتبر و ارجاع به آثار شما توسط متخصصان معتبر میتواند شهرت شما را تأیید کند. مقیاس آن میتواند به این صورت باشد:
- هیچ تحقیقی یا انتشاراتی ندارید.
- چند تحقیق یا انتشار.
- برخی تحقیقات یا انتشار.
- تعداد زیادی تحقیق یا انتشار.
- نویسنده یا پژوهشگر معروف در این حوزه.
شهرت و شناخت
شهرت بهطور تدریجی با شناختهای مداوم از منابع معتبر ساخته میشود.
دریافت تأیید از همتایان، ارجاع از رسانههای معتبر یا متخصصان در حوزه میتواند تأثیر زیادی در شهرت داشته باشد. نظرات مشتریان یا مطالعات داخلی ابزارهای مفیدی هستند اما برای سردبیران و روزنامهنگاران کافی نیستند.
تأثیر در حوزه
در مورد متخصصان، تأثیر بر اساس تأثیرگذاری و تغییرات در حوزه آنها اندازهگیری میشود. این تأثیر میتواند از طریق پذیرش روشها یا مفاهیم آنها توسط دیگر حرفهایها سنجیده شود اما از طریق تعداد دنبالکنندگان، ارجاعات یا ذکرها که بیشتر معیارهای فریبنده هستند، اندازهگیری نمیشود.
تکامل با تغییرات
در کتاب “Mastery”، گرین توضیح میدهد که یک استاد به مرحلهای خلاقانه و فعال میرسد و روشهای منحصر بهفرد خود را پیدا میکند. این روشها میتوانند شامل پیشرفتها، روشهای جدید یا ابزارهایی باشند که آنها به حوزه معرفی کردهاند.
یادگیری مستمر
اولین گام در تکامل یک متخصص، یک چرخه بازخورد است که از طریق بهروزرسانی مداوم دانش انجام میشود. این نشاندهنده تعهد به حوزه است، اما آنها نمیتوانند در یک سیستم بسته با صنعت تغییر کنند.
بازخورد و انطباق
همانطور که در ادامه تسلط رایان بر ورزش مشاهده میشود، پاسخدهی به بازخورد و توانایی انطباق باعث میشود که دانش یک متخصص مرتبط و عملی باقی بماند.
نوآوری در مشارکتها
یادگیری مستمر و تکامل از طریق بازخورد و انطباق باعث ایجاد پیشرفتها، روشهای جدید و ابزارهایی میشود که به ورزش معرفی میشوند. این مشارکتهای نوآورانه نشاندهنده تخصص بالا است.
تقویت دانش از طریق آموزش
بسیاری از شما احتمالاً با اریک انگه آشنا هستید، بنیانگذار شرکت مشاوره دیجیتال مارکتینگ Stone Temple Consulting که بعداً به یک مشاوره دیجیتال جهانی تبدیل شد. انگه رئیس Pilot Holdings است و به استارتاپها و شرکتها به عنوان مشاور در ساخت کسبوکارها کمک میکند.
اریک بسیار با وقت خود سخاوتمند است. اولین بار که او را ملاقات کردم، در یک رویداد موتور جستجو در سن دیگو بود، فکر میکنم حدود پنج یا شش سال پیش. من تازه شرکت جدیدم، PureLinq را راهاندازی کرده بودم و سعی داشتم با هر کسی صحبت کنم تا از تجربیات آنها در زمینه تأسیس و ساخت شرکتشان بیاموزم.
پس، به سبک معمول خود و احتمالاً با نگاهی هیجانزده، از اریک خواستم تا در مورد نحوه ساخت Stone Temple با من صحبت کند. مانند بسیاری از مواقع دیگر، انتظار داشتم که پاسخ کوتاهی بدهد یا مرا نادیده بگیرد.
اما اریک با من نشست و حدود ۳۰ دقیقه تا یک ساعت به تمام سوالاتی که از او پرسیدم پاسخ داد. فکر میکنم به همین دلیل بود که دیر به یک جلسه رسید.
از این تعامل یاد گرفتم. اولاً، اینکه باید با وقت خود بسیار سخاوتمند باشم. اما همچنین اهمیت آموزش و راهنمایی دیگران را آموختم.
تعجبی ندارد که وقتی پروفایل لینکهای LinkedIn او را در Ahrefs بررسی کردم، تقریباً ۱۹۰ دامنه ارجاعی به آن لینک شده بودند. آموزش به دیگران راهی است برای تثبیت دانش و ساخت یک شبکه قوی از همتایان.
اریک همچنین به من اهمیت سه عامل زیر در اثبات تخصص را نشان داد:
- آموزش و راهنمایی.
- حل مسئله و مشاوره.
- مهارتهای ارتباطی.
آموزش و راهنمایی
متخصصانی که آموزش میدهند یا راهنمایی میکنند، اغلب دانش عمیقی در موضوع خود دارند. اگر یک متخصص دانش خود را به دیگران ارائه دهد و پاسخ مثبتی دریافت نکند، این میتواند نشان دهد که دانش او مورد ارزیابی قرار نگرفته است.
علاوه بر این، آموزش به دیگران میتواند به یک متخصص کمک کند تا تخصص خود را در مقایسه با دیگر متخصصان ارزیابی کند. این یک چرخه بازخورد عالی است.
یک معلم الزماً نیازی به طراحی مواد درسی ندارد، اما یک معلم معروف درک خوبی از مواد دارد و قادر است آنها را بهطور واضح و کاربردی در دنیای واقعی بیان کند.
اریک بهخاطر تدریس کلاسهای SEO فنی بر اساس کاربردهای دنیای واقعی و مطالعات موردی خود شناخته شده است. در اینجا مثالی از سبک تحلیلی اریک در ارائه با استفاده از دادههای دنیای واقعی آورده شده است.
اریک به طور منظم تدریس و راهنمایی میکند تا تأثیرگذاران و متخصصان راحتتر آثار او را به اشتراک بگذارند. با این حال، ممکن است او را به عنوان یک معلم معروف دستهبندی نکنم چون در دانشگاههای برجستهای مانند استنفورد تدریس نمیکند. ببخشید، اریک!
مایکل پورتر به عنوان یک متخصص معروف شناخته میشود، زیرا کشورها با او مشورت میکنند و تحقیقات او بر آنها تأثیر میگذارد. مقیاس آموزش و راهنمایی به این صورت است:
- به ندرت/هرگز آموزش نمیدهد.
- گهگاه راهنمایی میکند.
- چند دوره آموزشی تدریس میکند.
- به طور منظم تدریس یا راهنمایی میکند.
- معلم یا مربی معروف در این حوزه.
حل مسئله و مشاوره
متخصصان باید راهحلهای عملی برای مسائل دنیای واقعی ارائه دهند.
وقتی با یک مشکل واقعی در این حوزه روبرو میشوند، یک متخصص میتواند مشکل را حل کند. در انتهای پایین مقیاس، یک متخصص ممکن است نتواند مسائل را حل کند و بیشتر در مورد آنها بنویسد.
ممکن است این را در برخی تأثیرگذاران ببینید که زیاد مینویسند، اما هیچ مشتری بلندمدت یا محصولی که مردم بخرند ندارند.
یک متخصص که به طور منظم مشاوره میدهد و حرفهایها برای مشورت به او مراجعه میکنند، معمولاً اثبات کرده است که برای دیگران مفید است.
مقیاس حل مسئله به این صورت است:
- در حل مسائل دنیای واقعی مشکل دارد.
- میتواند مسائل ابتدایی را حل کند.
- به طور منظم برای مشورت مراجعه میشود.
- برای راهحلهای نوآورانه شناخته شده است.
- متخصص مورد استفاده برای مسائل پیچیده است.
مهارتهای ارتباطی
متخصصان باید قادر باشند اطلاعات پیچیده را بهطور قابل فهم منتقل کنند تا دانش خود را بهطور مؤثر به مخاطبان مختلف انتقال دهند. روزنامهنگاران، البته، این ویژگی را میخواهند. این همچنین نشان میدهد که آنها موضوع را به خوبی میشناسند.
من اخیراً کتاب “چگونه یک کتاب را بخوانیم” اثر مورتیمر آدلر و چارلز ون دورن را خریدم. این کتاب تأکید میکند که یک کتاب کاربردی، یا هر محتوای راهنمایی، باید بر اساس قابلیت اجرایی محتوا در دنیای واقعی برای دستیابی به یک هدف خاص در یک سناریوی خاص ارزیابی شود.
این تنها زمانی قابل ارزیابی است که اطلاعات را برای حل یک مشکل بهکار ببرید.
در دنیای کسبوکار، من فکر میکنم ارتباطات به این معناست که چگونه محتوا یک نتیجه خاص با مراحل و اقدامات واضح ایجاد میکند. بنابراین، مقیاس من بر اساس انتقال اطلاعات مفید به روشی است که به یک موقعیت خاص اعمال شود:
- در توضیح مفاهیم مشکل دارد.
- میتواند ایدههای ابتدایی را منتقل کند.
- به طور واضح با همتایان ارتباط برقرار میکند.
- میتواند ایدههای پیچیده را تجزیه و تحلیل کند.
- ارتباطگیرنده عالی در همه سطوح.
شروع به کشف و توسعه تخصص خود
برای تبدیل شدن به یک منبع تخصصی برای روزنامهنگاران و ویراستاران، ضروری است که تخصص خود را در زمینه خود درک و منتقل کنید. ابزار ارزیابی متخصص کمک میکند تا این ویژگیها شناسایی و تقویت شوند.
تبدیل شدن به یک متخصص شناختهشده بیشتر از داشتن دانش است، همانطور که در برخی تأثیرگذاران که تدریس میکنند اما عمل نمیکنند مشاهده میکنیم؛ این نیاز به دانش اثباتشده، توسعه داراییهای تأثیرگذار، تکامل با تغییرات، و بهبود و اثبات ارتباطات از طریق آموزش دارد.
با تغییرات مداوم در فضای رسانهای، نیاز به متخصصان معتبر رو به افزایش است. ارزیابی و توسعه مناسب تخصص میتواند افراد و سازمانها را به عنوان منابع رسانهای متخصص معرفی کند.
دستیابی به شناخت رسانهای به عنوان یک متخصص شامل مشارکتهای واقعی در حوزه خود با بهبود مستمر است، نه فقط دنبال کردن معیارهای سطحی مانند دسترسی یا لایکها.
Shortlink for this post: https://blog.talahost.com/?p=1306