ویکس نحوه ایجاد یک تیم بازاریابی با عملکرد بالا و چگونگی اجتناب از مشکلاتی مانند اهداف ناهماهنگ و جزایر هوش مصنوعی را به اشتراک میگذارد.
مجله موتور جستجو با پائولا خیمنا مخیا، معاون بازاریابی سازمانی در Wix، در مورد ساخت تیمهای بازاریابی سازمانی با عملکرد بالا صحبت کرد. او استراتژیهای عملی برای دستیابی به اهداف بازاریابی و شناسایی آنچه تیم را عقب نگه میدارد، به اشتراک گذاشت.
این بحث بر روی موضوعات مختلفی از جمله موارد زیر متمرکز بود:
- نشانههای آشکار اهداف ناهماهنگ و ناکارآمدیها
- چگونگی غلبه بر محدودیتهای منابع
- مشارکت ذینفعان برای بهبود همکاری
- ممیزیهای فناوری
- بهترین راه برای استفاده از هوش مصنوعی در تیم بازاریابی
دلایل ناکارآمدی در تیمهای بازاریابی
در ایمیلی که با پائولا در مورد بازاریابی سازمانی داشتم، او به صراحت بیان کرد که ناکارآمدیهای بازاریابی از دست دادن تمرکز بر هدف کلی ناشی میشود. آنچه او توصیف میکند تقریباً بیصدا میتواند اتفاق بیفتد و بر بهرهوری و موفقیت تیمهای بازاریابی تأثیر بگذارد بدون اینکه به سختی متوجه آنچه در حال رخ دادن است، شوند.
پائولا به اشتراک گذاشت:
“تیمهای بازاریابی اغلب به دلیل از دست دادن هدف، با ناکارآمدیها مواجه میشوند. دلیلی وجود دارد که چرا فعالیتهای خاصی طراحی و اجرا میشوند، اما در طول آن فرآیند، هدف نهایی میتواند گم شود. مهم است که اطلاعات جزیرهای، گلوگاهها در گردشهای کاری و چالشها در مدیریت منابع محدود را برای حفظ تمرکز بر هدف و هدف نهایی حذف کنیم.”
نحوه پرداختن به اهداف ناهماهنگ
اهداف ناهماهنگ چیزی است که تیمهای بازاریابی در همه اندازهها را تحت تأثیر قرار میدهد. در طول یک حرفه بیش از ۲۰ سال، این چیزی است که من به عنوان یک مشاور برای شرکتهای سازمانی B2B تا دفاتر کوچکتر کاملاً دیدهام. آسان است که درگیر فرآیند شوید و آنها را با اهداف اشتباه بگیرید.
از پائولا پرسیدم که یک شرکت برای جلوگیری از اهداف ناهماهنگ چه کاری میتواند انجام دهد و یکی از مواردی که به آن اشاره کرد، دنبال کردن روندهایی است که با اولویتهای گستردهتر همسو نیستند. او همچنین به “همکاری میانگروهی” اشاره کرد که در مورد این است که چگونه کارکنانی که در زمینههای مختلف تخصص دارند، با موفقیت در یک پروژه مشابه با هم کار کنند.
او به اشتراک گذاشت:
“اهداف ناهماهنگ اغلب از ارتباطات نامشخص یا زمانی که تیمها روندهایی را دنبال میکنند که با اولویتهای سازمانی گستردهتر همسو نیستند، پدیدار میشوند. برای جلوگیری از این امر، مدیران و سرپرستان تیم باید بر تعریف اهداف واضح و قابل اندازهگیری که مستقیماً به نتایج تجاری مرتبط هستند، تمرکز کنند. این نقش مهم مدیر پروژه یا سرپرستان تیم است که اطمینان حاصل کنند که آنها اهداف رهبری ارشد را درک میکنند و فرآیندهایی را برای همسویی منظم اهداف با بررسی ابتکارات در بین تیمها و اطمینان از اینکه همه در یک صفحه هستند، ایجاد کنند. همکاری میانگروهی کلیدی است. مشارکت دادن ذینفعان در مراحل اولیه بحثهای استراتژی میتواند جهت تیم را متحد کند. در نهایت، از تجزیه و تحلیل دادهها برای اندازهگیری پیشرفت و اصلاح استراتژیها استفاده کنید و اطمینان حاصل کنید که تلاشها همیشه با اهداف تجاری همسو هستند.”
نشانههای آشکار ناکارآمدیها و اهداف ناهماهنگ
آیا ناکارآمدیهای مشارکتی و اهداف ناهماهنگ مشکلاتی هستند که یک سازمان معمولاً از آنها بیاطلاع است؟ پائولا علائم هشداردهنده را برای مراقبت به اشتراک گذاشت.
“بسیاری از سازمانها تا زمانی که آنها به صورت مهلتهای از دست رفته یا کمپینهای کمبازده ظاهر نشوند، از ناکارآمدیها یا ناهماهنگیها بیاطلاع میمانند. غیرمعمول نیست که مدیریت با برخی از چالشهای روزمره بیشتر ارتباط خود را از دست بدهد، بنابراین مهم است که آنها در ارتباط دائمی با تیمهای خود در مورد برخی از موارد زیر باشند: حفظ جدول زمانی پروژهها تعداد دورههای تجدید نظر که معمولاً به دلیل ارتباط نامشخص است و پیامرسانی ناپایدار در سراسر کمپینها.”
ترجمه کامل:
علاوه بر این، اگر تیمها دچار فرسودگی شغلی یا گردش مالی بالاتر از حد متوسط هستند، این نشانهای واضح است که محدودیتهای منابع یا فرآیندهای ناکارآمد باید برطرف شوند.
غلبه بر محدودیتهای منابع
محدودیتهای منابع یک چالش رایج است، فقط مقدار مشخصی وجود دارد که یک تیم میتواند از پس آن برآید، درست است؟ از او پرسیدم که آیا چارچوب یا مراحلی برای کمک به تیم برای غلبه بر این چالشها وجود دارد یا خیر.
پائولا توصیه کرد:
“غلبه بر محدودیتهای منابع با ارزیابی پهنای باند، مهارتها و ابزارهای فعلی تیم خود برای شناسایی شکافها آغاز میشود. از آنجا، مهم است که پروژههای پربازده را در اولویت قرار دهید و وظایف با اولویت پایینتر را به تعویق بیندازید یا حذف کنید تا منابع آزاد شوند. ساختاردهی مؤثر تیم شما گام دیگری است. تیمهای میانگروهی چابکی را فراهم میکنند، در حالی که متخصصان در زمینههای خاص تخصص ارائه میدهند، بنابراین ساختاری را انتخاب کنید که با اهداف شما همسو باشد. برونسپاری نیز میتواند یک راهحل عملی باشد و به شما امکان میدهد بدون负担 بیش از حد تیم خود، از تخصص خارجی بهره ببرید. انجام ممیزی فناوری ضروری است تا اطمینان حاصل شود که ابزارهای شما بهینه و یکپارچه شدهاند و افزونگیها را حذف و وظایف تکراری را خودکار میکنند. در آخر، بررسی و اصلاح مداوم فرآیندهای تیم به حفظ سازگاری و کارایی با پیشرفت شرایط بازار کمک میکند.”
بخش آخر در مورد ممیزی فناوری کمی توصیه جالب است. گاهی اوقات ابزار بهتری وجود دارد که میتواند زندگی را برای یک تیم بازاریابی آسانتر کند.
جایگاه هوش مصنوعی در بازاریابی سازمانی کجاست؟
صحبت از ابزارهایی که تیمهای بازاریابی میتوانند از آنها استفاده کنند شد، در ادامه از او پرسیدم که هوش مصنوعی چگونه در یک تیم بازاریابی با عملکرد بالا قرار میگیرد. او گفت که استفاده از هوش مصنوعی اغلب یک کار جزیرهای است.
پائولا به اشتراک گذاشت:
“تیمهای بازاریابی هنوز در حال بررسی چگونگی استفاده از هوش مصنوعی به طور کامل هستند. ما همیشه از آن برای وظایف خاص استفاده میکنیم، اما اغلب یک کار جزیرهای است. موضوع اصلی که امسال مشتاقانه منتظر آن هستم، دیدن ابزارهای هوش مصنوعی است که همکاری بهتر بین تیمهای بازاریابی را امکانپذیر میکنند. مهم است که به هوش مصنوعی به عنوان ابزاری که میتواند کمک کند، نگاه کنیم و از آن برای جایگزینی لمس و خلاقیت انسانی استفاده نکنیم. نکته کلیدی ایجاد تعادل است – از هوش مصنوعی برای بهبود فرآیندهای خود استفاده کنید و در عین حال قضاوت حیاتی انسانی را حفظ کنید. به عنوان یک بازاریاب، ما هنوز کسی هستیم که در جایگاه راننده هستیم و مسئولیت داریم اطمینان حاصل کنیم که هوش مصنوعی به درستی استفاده میشود – و کیفیت ارائه میدهد.”
اخیراً به پادکستی که در آن شرکت کرده بود گوش داده بودم که در آن در مورد جزایر هوش مصنوعی صحبت میکرد، بنابراین از او خواستم که در مورد چگونگی تأثیر آن بر بازاریابی و توصیه خود برای بهبود همکاری با تیمهایی که از هوش مصنوعی استفاده میکنند، توضیح دهد.
او پاسخ داد:
“جزایر هوش مصنوعی زمانی رخ میدهند که تیمها یا کارکنان به طور مستقل و بدون همکاری یا یکپارچگی، ابزارهای هوش مصنوعی را اتخاذ میکنند. این منجر به فرآیندهای پراکنده، تلاشهای تکراری و خروجیهای ناپایدار میشود که همگی کارایی بازاریابی را تضعیف میکنند. تأثیر آن میتواند مانع از استفاده تیمها از بینشهای مشترک شود و میتواند کمپینهای ناپیوسته ایجاد کند. برای پرداختن به این موضوع، سازمانها میتوانند استراتژی هوش مصنوعی خود را با تعیین یک مالک پروژه برای نظارت بر اجرای آن متمرکز کنند. استانداردسازی ابزارها و فرآیندها سازگاری را تضمین میکند، در حالی که آموزش بین تیمی به کارکنان کمک میکند تا نحوه استفاده از هوش مصنوعی را به صورت مشارکتی درک کنند. ایجاد بررسیهای منظم برای به اشتراک گذاشتن بینشها و نتایج میتواند بیشتر کار تیمی را تقویت کند و اطمینان حاصل کند که هوش مصنوعی در سراسر سازمان ارزش ایجاد میکند.”
توصیه برای ساخت یک تیم بازاریابی با عملکرد بالا
اهداف ناهماهنگ زمانی اتفاق میافتند که تیمها روندهای یا اهداف محدود خود را که ممکن است با اولویتهای کلی پروژه همسو نباشند، در اولویت قرار دهند. مشارکت دادن ذینفعان در ابتدای پروژه برای تعیین اهداف مشترک، کلید نگه داشتن کل تیم در همکاری برای رسیدن به یک هدف مشترک است. تجزیه و تحلیل میتواند به پیگیری عملکرد کمک کند، به شناسایی شکافهای بازاریابی و شناسایی جایی که باید یک استراتژی را اصلاح کرد تا بهتر کار کند، کمک کند. ممیزیهای فناوری یک پیشنهاد عالی است زیرا میتواند توانایی رسیدن به اهداف و نقاط عطف را بهبود بخشد. اجرای دقیق هوش مصنوعی مهم است تا اطمینان حاصل شود که تیم از آن به صورت مشارکتی به جای جزیرهای استفاده میکند. در آن مصاحبه موارد بیشتری برای بررسی وجود دارد، ممکن است مفید باشد که آن را دو بار بخوانید.
Shortlink for this post: https://blog.talahost.com/?p=1705